ماه من
ماه من غصه چرا؟
آسمان را بنگر که هنوز?
بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد
غم و اندوه ? اگر هم روزی ? مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات ? از لب پنجره عشق زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا
چشم شادی وا کن و بگو با دل خود
که خدا هست هنوز